لباس کوچولو
کیان شیطون ما از اونجایی که دوست داره لباس جدید تنش کنه یکدفعه متوجه شدم تمام لباسهایی که دایی امیدش از مسافرتی که رفته بود براش سوغاتی آورده بودو از توی کمدش بیرون ریخته و به من گفت که تنش کنم اونم لباسهایی که اندازش نبود و برای نی نی بودو منم از روی اجبار تنش کردم اصرار داشت روی هم روی هم تن کنه خلاصه من تنش کردم و بهش پیشنهاد دادم بره جلوی آینه و خودشو ببینه استقبال کرد و دوید جلوی آینه منم دوربین و برداشتم وازش خواستم قشنگ بایسته تا عکس بگیرم.ای شیطون بلای مامان و بابا .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی