کیانکیان، تا این لحظه: 14 سال و 11 روز سن داره

کیان جونی

اولین روز عید

روز اول سال کیان ما رفت خونه بابایی و مامانیش و کلی بازی کرد.امیدوارم سال خوبی برای همه و ما باشه امسال اگر خدا بخواد جمع ما چهار نفر می شه و کیان جون ما از تنهایی در می آد.کیان چند تا عکس قشنگ انداخت که برای شروع امسال شروعه خوبی خواهد بود.     ...
2 فروردين 1391

عروسی رفتن...

    کیان جونی جمعه 14 با مامان و باباش دعوت شدند به عروسی دایی حورام . چون پسر ما از رقصیدن و موسیقی لذت می برن خیلی بهشون خوش گذشت از همه مهمتر عمه مژگان و رژینا جونش هم بودند به همه خیلی خوش گذشت ولی یک کم هوا سرد بود.          ...
27 بهمن 1390

بازی با لودرش

کیان جونم شب تولد بابا علی جونش با بچه ها که بازی کرد زود خسته شد اخه دوست نداره با سر و صدا و خراب کاری بازی کنه به این خاطر سریع خسته شد و برای خودش با لودرش شروع کرد به بازی. منم که دیدم برای خودش مشغوله از فرصت استفاده کردم و چند تا عکس قشنگ شکار کردم.   ...
11 بهمن 1390

تولد بابا علی

چهار شنبه ٥ بهمن برای بابا علی تولد گرفتیم  بدون اینکه خودش خبر دار بشه شب وقتی اومد متوجه شد و از دیدن مهمونها  هم خوشحال شد و هم متعجب . خیلی به همه خوش گذشت مخصوصا به کیان جونی.با بابا علی جونش خیلی عکس انداخت چند تا از عکساشونو می ذارم.     ...
9 بهمن 1390

لباس کوچولو

کیان شیطون ما از اونجایی که دوست دار ه لباس جدید تنش کنه یکدفعه متوجه شدم تمام لباسهایی که دایی امیدش از مسافرتی که رفته بود براش سوغاتی آورده بودو از توی کمدش بیرون ریخته و به من گفت که تنش کنم اونم لباسهایی که اندازش نبود و برای نی نی بودو منم از روی اجبار تنش کردم اصرار داشت روی هم روی هم تن کنه خلاصه من تنش کردم و بهش پیشنهاد دادم بره جلوی آینه و خودشو ببینه استقبال کرد و دوید جلوی آینه منم دوربین و برداشتم وازش خواستم قشنگ بایسته تا عکس بگیرم.ای شیطون بلای مامان و بابا .       ...
26 دی 1390

چوب بازی

کیان جیگر مامان و بابا طبق معمول دیشب شیطون بلا شده بود و کلی من و بابا علی رو سرگرم کرد.منم از ش یه عالمه عکس گرفتم . ٢ تا چوب که تابستان از باغ پدربزرگش(بابا حبیبی) اورده بود پیدا کرده و باهاشون کلی شیطنت می کنه می زنه روی توپ بادیهاش روی مبل و صداهای جور واجور از خودش در می یاره .می گه بریم خونه بابایی و هاپو ها رو دعوا کنیم با چوب ها.خلاصه با چوباش کلی حال می کنه.آقا پسر ما دیگه با اسباب بازیهاش زیاد کاری نداره چند هفته ای هست با چرخ گوشت و آب میوه گیری و پلوپز و ... بازی می کنه که دو روزی هست به خاطر وجود چوبها فراموش شده خدا رو شکر.              ...
4 دی 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کیان جونی می باشد