کیانکیان، تا این لحظه: 14 سال و 9 روز سن داره

کیان جونی

تولد بابا علی

چهار شنبه ٥ بهمن برای بابا علی تولد گرفتیم  بدون اینکه خودش خبر دار بشه شب وقتی اومد متوجه شد و از دیدن مهمونها  هم خوشحال شد و هم متعجب . خیلی به همه خوش گذشت مخصوصا به کیان جونی.با بابا علی جونش خیلی عکس انداخت چند تا از عکساشونو می ذارم.     ...
9 بهمن 1390

لباس کوچولو

کیان شیطون ما از اونجایی که دوست دار ه لباس جدید تنش کنه یکدفعه متوجه شدم تمام لباسهایی که دایی امیدش از مسافرتی که رفته بود براش سوغاتی آورده بودو از توی کمدش بیرون ریخته و به من گفت که تنش کنم اونم لباسهایی که اندازش نبود و برای نی نی بودو منم از روی اجبار تنش کردم اصرار داشت روی هم روی هم تن کنه خلاصه من تنش کردم و بهش پیشنهاد دادم بره جلوی آینه و خودشو ببینه استقبال کرد و دوید جلوی آینه منم دوربین و برداشتم وازش خواستم قشنگ بایسته تا عکس بگیرم.ای شیطون بلای مامان و بابا .       ...
26 دی 1390

چوب بازی

کیان جیگر مامان و بابا طبق معمول دیشب شیطون بلا شده بود و کلی من و بابا علی رو سرگرم کرد.منم از ش یه عالمه عکس گرفتم . ٢ تا چوب که تابستان از باغ پدربزرگش(بابا حبیبی) اورده بود پیدا کرده و باهاشون کلی شیطنت می کنه می زنه روی توپ بادیهاش روی مبل و صداهای جور واجور از خودش در می یاره .می گه بریم خونه بابایی و هاپو ها رو دعوا کنیم با چوب ها.خلاصه با چوباش کلی حال می کنه.آقا پسر ما دیگه با اسباب بازیهاش زیاد کاری نداره چند هفته ای هست با چرخ گوشت و آب میوه گیری و پلوپز و ... بازی می کنه که دو روزی هست به خاطر وجود چوبها فراموش شده خدا رو شکر.              ...
4 دی 1390

نمایشگاه کودک

من و کیان با عمه مژگان و رژینا ظهر پنج شنبه  26 آبان رفتیم نمایشگاه اسباب بازی زیاد تعریفی نبود همه غرفه هاش برام تکراری بود و تنها چیزی که نظرمو جلب کرد فلش کارتهای بن بن بن برای بالای 1 سال بود . البته ساخت رباتها و حرکت ربات با نور خورشید برام جالب بود هر چند برای کیان خیلی زوده.برنامه جدید پیانو برای قلم هوشمند کیان هم از نمایشگاه از طریق بلوتوث گرفتم چون قلم و فلش یادم رفته بود ببرم.چند تا عکس هم گرفتم که می ذارم.     ...
29 آبان 1390

بازی در ...

پسر ما به علت نبود امکانات برای بازی در منزل به داخل کابینت زیر ظرفشویی کشیده شده.هر چند از مدتها پیش داخل همه کابینتها را برای بازی کف آشپزخانه پهن نموده بود اما داخلشون نشسته بود که این کار رو به قوه الهی با موفقیت به پایان رساند.     ...
11 آبان 1390

کیان و دانیال

کیان دیشب که به خونه بابایی و مامانیش رفته بود با رژینا (دختر عمه) و دانیال(پسر عمو) کلی بازی کرد .البته با رژینا بیشتر جوره هر چند ٩ سال رژینا ازش بزرگتره اما پسر من با بزرگتر از خودش بیشتر جوره . دیشب با دانیال هم دوست شد یعنی همینطور که نشسته بودیم صحبت می کردیم و بچه ها هم وسط اتاق با هم بازی می کردند یکدفعه دیدیم کیان کنار دانیال دراز کشید و صورتشو چسبوند به صورت دانیال و شروع کرد باهاش بازی کردن و قلقلک دادن دانیال و کلی باهاش خندیدو شوخی کرد.منم فوری ازش عکس گرفتم که این شیرین کاریهای کیان بهتر به یادگار بماند.   ...
29 مهر 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کیان جونی می باشد