دومین سالگرد ازدواج
امروز ١٢ تیر سالگرد ازدواج مامان الهام و بابا علی خیلی خوشحالم .شب با پسرم می ریم بیرون حتما از شیطنتهای کیان عکس می ذارم. عمر هامون چه زود می گذره ! کیان بزرگ می شه و من و بابا علی پیر اینم قسمتی از خلقته. الان ساعت ٣:٥٣ صبح یکشنبه است از فرصت استفاده کردم برای نوشتن آخه کیان شبها زیاد بیدار می شه کلا تنظیم خواب منو بهم زده اینقدر کمبود خواب دارم که نمی دونم چطوری جبران می شه ؟
و بالاخره شب که با بابا علی رفتیم که جشن کوچیکه ٣ نفری داشته باشیم کیان جونمون خیلی پسر خوبی بود و کاملا حرف ما رو گوش می داد فقط شام خیلی نخورد وهمش حواسش به آبنمایی بود که توی باغ گیلاس بود ازش چند تا عکس گرفتیم که مشخصه همه چیز خلاصه خیلی شب قشنگی برای ٣تایی مون بود.