تعطیلات عید فطر
ما همراه دایی امید سه شنبه شب ساعت ١:٣٠ راه افتادیم که بریم پیش بابایی و مامان زری کهک(باغ) ساعت ٣ هم رسیدیم اونجا کلی به ما و کیان جونی خوش گذشت آخه بابایی رو خیلی دوست داره و عاشق بابایی خلاصه که یک عشق دو طرفه . هوا اونجا هم سرد بود همش شبا کیان جلوی آتیش حالشو می برد روزا هم همش در حال بازی بود اصلا اونجا قشنگ نمی خوابید.همش بازی.......
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی